![]() |
|
پورتال پرشين | راهنمایی | جــوایز | IShop | وبلاگ پرشین | تماس با ما |
![]() ![]() |
|
ابزارهای موضوع | جستجو این تاپیک | حالت نمایش |
![]() |
#1 | ||||||||
مدير انجمن شعر و ادبيات ![]() تاريخ عضويت: Oct 2013
محل سكونت: تبریز
سن: 70
اسم واقعی: تیمور
پست ها: 89,142
تشكرها (از ديگران): 24,071
تشكر شده 41,527 بار در 27,656 پست
![]() پاداش داده شده 1,857 مرتبه تاکنون 1,180 مرتبه با چوق تشکر کرده تشکر شده با چوق 1,752 مرتبه
|
![]()
![]() بخشی از اختلافات تولستوی و همسرش قبل از ازدواج شان آغاز شده بود. تولستوی زمانی که میخواست از سونیا خواستگاری کند، از سر سادگی دفتر یادداشتهای روزانه اش را در اختیار سونیا گذاشت. جای جای این خاطرات پر از هرزگیهای دوران جوانی تولستوی بود... درباره کتاب «عشق و نفرت: زندگی طوفانی لئو و سونیا تولستوی» طبق اسنادی که شایرر نشان می دهد، بخشی از اختلافات تولستوی و همسرش حتی قبل از ازدواجشان آغاز شده بود. زن سعدی در فرهنگ عامه و تاریخ ادبیات ایران به بداخلاقی و نافرمانی معروف است. مثل سائری وجود دارد که می گوید فلانی زن سعدی است، یعنی مثل زن سعدی سرکش و نافرما است یا به قول فقها ناشزه است. در فرهنگ اروپایی زانتیپه، زن سقراط، را مثل می زنند که زن حسود و بداخلاقی بود و سقراط را اذیت و آزار می کرد و سقراط معتقد بود جز خودش کسی نمی تواند با این زن کنار بیاید. درباره او حکایت های فراوانی وجود دارد که دیوژن لائرتی برخی از آن ها را نقل کرده است. ![]() عکسی از تولستوی در سال ۱۹۰۸ میلادی ![]() تصویری از بیست سالگی تولستوی به سال ۱۸۴۸ میلادی ![]() لئو تولستوی کیست در ایران شایرر را معمولا با کتاب معروفش درباره آلمان نازی، «ظهور و سقوط رایش سوم» می شناسند. کتابی که دو بار به فارسی ترجمه شده و در نیم قرن اخیر بارها تجدی چاپ شده است. حالا کتاب «عشق و نفرت: زندگی طوفانی لئو و سونیا تولستوی» هم تصویر دیگری از ویلیام شایرر به ما نشان می دهد و هم تصویر دیگری از تولستوی. نویسنده برای نگارش این کتاب اسناد و مدارک جدیدی در دسترس داشته که مهم ترین آن ها خاطرات سونیا تولستوی است. ![]() لئو و سونیا تولستوی شایرر برای نگارش این کتاب، علاوه بر خاطرات سونیا تولستوی، منابع دست اول دیگری هم پیدا کرد. از جمله این مناب است شهادت فرزندان سونیا و لئو تولستوی که الان دیگر مدت هاست فوت کرده اند و محققان به آن ها دسترسی ندارند. شایرر با تکیه به منابع دست اولی که پیدا کرده، به بررسی منشا اختلافات تولستوی با سونیا می پردازد؛ اختلافاتی که سرانجام به فروپاشی زندگی خانوادگی آنان و حتی مرگ تولستوی منجر شد. آن طور که از کتاب شایرر پیداست، این اختلافات به چند دسته تقسیم می شود: اول مسائل مربوط به روابط تولستوی با زنی به نام آکسینیا بازیکنیا در سال های جوانی است. ![]() ازدواج لئو و سونیا تولستوی بدتر از همه رابطه اش با زنی روستایی به نام آکسینیا بازیکنیا که حتی از او صاحب پسری نامشروع شده بود، گرچه تولستوی هیچ وقت او را به عنوان پسرش به رسمیت نشناخت. باز بدتر این که آکسینیا اطراف یاسنایا پولیانا، خانه اربابی تولستوی، زندگی می کرد و سونیا به هر حال مجبور بود با او و پسرش دیدار کند. این مسئله حسادت جنون آمیزی در وجود سونیا برانگیخت که تا آخر عمرش ادامه داشت. بخشی از اختلافات تولستوی و سونیا به زندگی توأم با فسق و فجور تولستوی در سال های جوانی و از جمله رابطه اش با آکسینیا مربوط می شد. دوم تناقضاتی که در شخصیت خود تولستوی وجود داشت؛ تناقضاتی که سونیا آن ها را دورویی تلقی می کرد. سونیا از همسرش می پرسید چطور می تواند مردم را از روابط جنسی حتی بین زن و شوهر منع کند، در حالی که خودش شانزده بار زنش را آبستن کرده و از او سیزده بچه دارد؟ چطور می تواند صبح تا شب موعظه کند و حرف از بشردوستی بزند، در حالی که خودش توجهی به فرزندانش ندارد و برای مراقبت از آن ها کوچک ترین قدمی بر نمی دارد؟ ![]() لئو تولستوی و سونیا تولستوی چرتکوف برای این که حق نشر آثار تولستوی را به دست بیاورد، به اختلافات بین لئو و سونیا دامن می زد و سونیا هم در مقابل تلاش می کرد روابط او با تولستوی را محدود کند. مسئله چرتکوف مشاجرات تلخی بین سونیا و تولستوی به وجود آورد که در نهایت زندگی را برای هر دوی آن ها غیرقابل تحمل کرد. چهارم مسئله تانیف؛ سونیا در سال 1895 با موسیقیدان مشهوری به اسم سرگئی ایوانوویچ تانیف آشنا شد و روابط صیمیمانه ای با او برقرار کرد. با او به کنسرت می رفت، در برنامه هایش حضور می یافت و حتی در تمریناتش شرکت می کرد. چند بار در ایام تابستان بدون مشورت با تولستوی او با به یاسنایا پولیانا دعوت کرد. روابط صمیمانه سونیا با تانیف حسادت تولستوی را برانگیخت. به نظر بچه ها هم این رابطه شرم آور بود. ![]() لئو تولستوی در اتاق مطالعه اش به سال ۱۹۰۸ میلادی پنجم مسئله حق التالیف آثار تولستوی بود. تولستوی از حوالی سال 1880 دستخوش انقلاب باطنی عمیقی شده و راه و رسم جدیدی در پیش گرفته بود. نمی خواست با فروش آثارش پول به دست بیاورد و کسب درآمد از طریق فروش اثارش را مغایر با آرمان هایش می دانست. سونیا معتقد بود املاک تولستوی درآمدزا نیست. حق التالیف کتاب های تولستوی تنها منبع درآمدی است که برای خانواده وجود دارد. مسئله حق التالیف آثار تولستوی هم به موضوع مشاجرات دائمی آن ها افزوده شده بود. سرانجام با هم به توافقی شفاهی رسیدند؛ قرار شد اختیار نشر کلیه آثاری که تولستوی قبل از سال 1880 نوشته بود، از جمله «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» به سونیا واگذار شود و سونیا با حقوق نشر این کتاب ها خانواده را اداره کند، ولی برای کتاب هایی که بعد از 1880 به چاپ رسیده بود، توقع حق التالیف نداشته باشد. این توافق شفاهی هم با ظهور چرتکوف در زندگی خانوادگی آن ها دوامی نیاورد. چرتکوف مدعی تمام آثار تولستوی بود و عمده اختلافات او با سونیا هم بر سر همین موضوع بود. ![]() تولستوی مشاجره واختلاف بود، ولی عشق و وابستگی هم وجود داشت و همین وابستگی دوجانبه بود که با وجود همه این اختلافات قریب به نیم قرن، آن ها را در کنار هم نگه داشت. قبل از آن انقلاب روحی تولستوی، زندگی شاد و محبت آمیزی داشتند و شاید اگر سر و کله چرتکوف پیدا نمی شد، زندگی آن ها هم به مسیر دیگری می رفت. منبع: هفته نامه کرگدن |
||||||||
![]() |
![]() |
کاربر زير از taha بخاطر پست مفیدش تشکر کرده است | مه آرا (05-22-2019) |
![]() |
به اشتراک بگذارید |
برچسب ها |
نفرت،, همسرش, تولستوی, رابطه, عکس, عجیب, عشق |
كاربران در حال ديدن تاپیک: 1 (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | جستجو این تاپیک |
حالت نمایش | |
|
|