![]() |
|
پورتال پرشين | راهنمایی | جــوایز | IShop | وبلاگ پرشین | تماس با ما |
![]() ![]() |
|
ابزارهای موضوع | جستجو این تاپیک | حالت نمایش |
![]() |
#1 |
عضو پرشين سون ![]() |
![]()
الف) ابتدا به آزمايشات انجام شده توسط ويليام مك دوگال (William McDougall)، يك روانشناس اسكاتلندي، روي موشهاي صحرايي اشاره ميكنيم. مك دوگال انجام يك سري كارها را به موشهاي خود آموزش داد. سپس از آن موشها بچه گيري كرده و انجام آن كارها را به نسل بعدي آنها نيز آموخت. با گذشت هر نسل، سرعت يادگيري در موشها بيشتر شده به طوری که در نسل بیست و دوم، سرعت یادگیری ده برابر شده بود. اما مک دوگال دریافت که اكنون موشهای صحرایی دیگر هم، بدون داشتن نسبت موروثی با موشهای صحرایی مورد آزمایش، همین سرعت را در يادگيري از خود نشان می دهند. آزمايشات مشابهي توسط يك زیست شناس اسکاتلندی به نام کرو (F.A.E. Crew) و يك محقق استرالیايي به نام آگار (W.E. Agar) نيز انجام شد و نتايجي مشابه و مرتبط بدست آمد. علت چيست؟ يك نمونه جالب توجه ديگر، تحقيقاتي است که در دهه ۱۹۵۰ در جزایر کوچکی در نزدیکی جزیره کیوشو ژاپن توسط لیال واتسون (Lyall Watson) انجام شد. در تعدادي جريره مجزا از هم، تعدادي ميمون نگهداري ميشدند. محققین هر روز برای تغذیه این حیوانات قدري سیب زمینی در ساحل جزایر خالی می کردند. میمونها به علت چسبیدن شن و ماسه به پوسته سیب زمینیها، رغبتی به خوردن نشان نمیدادند. تا اینکه روزي يك میمون یاد گرفت که سیب زمینی را در آب دریا شسته و سپس بخورد. پس از آن چند ميمون ديگر هم اين روش را از او ياد گرفتند اما ناگهان یک روز، همه میمونهای آن جزیره، و حتی جزایر اطراف كه هیچگونه ارتباطی با میمونهای جزیره اول نداشتند، همین رفتار را نشان دادند. اين پديده در زيست شناسي به اثر يكصدمين ميمون معروف شد. ب) يك گروه جالب و مهم ديگر از تحقيقات علمي، مسئله تاثير شعور بر آب و انجماد بلورهاي آن است. ماسارو ايموتو (Masaru Emoto)، يك محقق ژاپني، نمونههايي از آب را كه در شرايط مختلفي قرار گرفته بودند منجمد كرده و از شكل بلورهاي آن تصوير برداري كرد. ايموتو مشاهده كرد آبي كه از سرچشمهها و از دل طبيعت تهيه ميشود، پس از انجماد بلورهاي زيبا و منظمي توليد ميكند اما آب رودخانه هايي كه از ميان شهرها و مناطق مسكوني ميگذرند، بلورهايي بيشكل و بدقواره توليد ميكنند. وي همچنين تاثير موسيقيهاي كلاسيك يا راك، جملات محبت آميز يا نفرت آگين و اسامي افرادي چون مادر ترزا يا آدولف هيتلر را بر بلورهاي آب آزمايش كرد و نتايج مشابهي گرفت. چنين آزمايشاتي البته در ايران نيز توسط «حميده بيطرف» بر آب و همچنين بر مذاب قلع، جيوه و سولفات مس انجام شد و نتايج مشابهي بدست آمد. ايشان از سرودهاي مسيح، صوت قرآن و موسيقي هاي تند استفاده كردند و تاثير آن را بر انجماد بلورهاي مواد مختلف مشاهده و ثبت نمودند. اين پژوهش در سال ۱۳۸۳ در جشنواره خوارزمي شركت كرد و حائز مقام نخست گرديد. اما علت چيست؟ طرح اين مباحث، مقدمهاي بر بحث «روح جمعي» و تاثير آن در زندگي ما انسانها بود. انسان تنها موجود زندهاي است كه ديده شده زندگي خود را وقف اهدافي غير از تنازع بقا، تغذيه و توليد مثل بكند. انسان موجودي است كه اختيار دارد تا در هر موقعيتي اعمال مثبت يا اعمال منفي انجام دهد و اين خود اوست كه تصميم گيرنده است. در واقع آدمي تنها موجود «توليد كننده شعور» در هستي است. اين شعور مثبت يا منفي، در لحظه لحظه از انديشهها، گفتار و رفتار ما در حال توليد شدن و سوار شدن بر پيرامون ما است. شعور، مقيّد به مكان و زمان نيست و شعور ايجاد شده توسط هريك از ما در لحظه كليت عالم هستي را تحت تاثير قرار ميدهد. هر انساني ممكن است با نيّات و اعمال نيك خود ايجاد شعور مثبت كند يا دچار حالات ذهني و رواني منفي بوده و ايجاد «آلودگي شعوري» نمايد. اما عالم محضر خداست. پيام آوران الهي بار رسالت را بر دوش كشيدهاند و خداوند و ملائكه نيز در حال نظاره اين مخلوق متفاوت اند تا از اختيار داده شده به او در اين جهان چگونه استفاده كند و به چه تشعشات شعوري گرايش يابد؟ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (سوره انسان- آيات 2 و 3) ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مىآزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم. ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد يا كفران كند. در نهايت از مجموع تشعشعات شعوري توليدشده توسط هفت ميليارد انسان، يك شعور ميانگين بدست ميآيد كه «روح جمعي» انسانها و نيز هستي را تحت تاثير خود قرار ميدهد. اگر بتوانيم از فاصلهاي دور و از جايي ديگر به كل عالم هستي بنگريم، جهان ما همچون همان قطره آبي است كه تاثير شعور بر آن قابل مشاهده است. آري اين ما انسانها هستيم كه بر اساس انتخابها و تصميمهاي خود، دانسته يا نادانسته، روحي مثبت يا منفي را بر اطراف خود و در نهايت بر كل جهان حاكم ميكنيم. شايد چنين جملاتي را شنيده باشيد: «روح شرارت بر بشر حاكم شده است» يا «مردم فلان شهر روحيه سود جويي دارند» و يا «مردم فلان ناحيه ميهمان نواز هستند». ما چنين مواردي را تحت عناويني چون «فرهنگ عمومي» ميشناسيم. اما از مكانيزمهاي مهم حاكم شدن يك فرهنگ بر يك ناحيه يا بر كل جهان، مسئله «روح جمعي» و تاثير گذاري افراد بر يكديگر است. هر يك از ما در هر لحظه به نوبه خود بر روح جمعي بشر تاثير ميگذاريم. اما اين روح جمعي بشري، در حال حاضر از ميانگيني مثبت برخوردار است يا غلبه با تشعشعات و شعور منفي است؟ به منظور ارائه پاسخ، جهان را به صورت دايرهاي در نظر ميگيريم كه هفت ميليارد منبع توليد شعور در آن قرار گرفته است. در اين ميان عدهاي به شيطان پرستي روي آورده و يا اغواي مكاتبي همچون فراماسونري و كابالا شدهاند. اين عده را ميتوان از منابع اشاعه شعور منفي يا در واقع سربازان جبهه منفي به حساب آورد. فرض ميكنيم ديگر انسانها، به صورتها و بيانهاي بسيار مختلف، خداپرست هستند: ![]() ************************************************** *********************************** در بخش قبل به معرفي روح جمعي پرداخته و مبحث لشكريان شبكه منفي و مثبت را آغاز كرديم و ناحيه اي از طرح شماتيك هستي را نيز به جنود ابليس همچون فراماسونرها و كاباليستها اختصاص داديم. از جنود ابليس ممكن است ندرتا تشعشعات مثبتي توليد شود اما در كل ميتوان اكثريت قاطع تشعشعات اين ناحيه را منفي دانست. ليكن انسانهاي خارج از حوزه سربازان شبكه منفي، چه تشعشعاتي توليد ميكنند؟ به بيان جزئي تر، در انديشه و گفتار عمل اكثريت ما انسانها توليد كننده چه شعوري است؟ آيا ما در روابط با يكديگر بيشتر شعور «محبت و احترام» توليد ميكنيم يا شعور «عداوت و بدخواهي»؟ آيا در صلح با جهان هستي ميباشيم يا در حال آسيب زدن به آنيم؟ آيا بيشتر شاهد صداقت و وفاي به عهد هستيم يا دروغ و عهد شكني؟ آيا پاكدامني و چشمپاكي و استغنا در جهان غالب است يا جلب توجه و حصرت جذابيت؟ آيا.... با نگاهي دقيق تر به جهان، به نظر ميرسد در حال حاضر روشهاي گوناگون توليد شعور منفي (به معني عام آن) در اخلاقيات آدميان، فراگير تر از روشهاي توليد شعور مثبت است. اين مسئه منجر به منفي بودن حاصل جمع تشعشعات شعوري بشر ميشود. در شكل زير وضعيت فعلي ما و غلبه ارسال شعور منفي، به صورت شماتيك نشان داده شده است. ![]() اما انسان تنها شعور خود را به جهان ارسال نميكند بلكه شعور موجود را نيز دريافت مينمايد. بشريت هر شعوري كه توليد كند، بازتاب آن را هم خواهد گرفت. اگر اكنون شعور منفي در روح جمعي بشر غالب است، بشر در حال پرداخت تقاص تشعشعات خود نيز ميباشد. عصر حاضر علارقم پيشرفتهاي علمي، عصر اضطراب و افسردگي است. دوراني است كه بشر در چرخه باطل توليد و مصرف گرفتار شده و به جهان اطراف خود نه به ديد تجليات الهي، بلكه به ديد منابعي براي مصرف نگريسته است. اين ديد در بعضي جوامع منحصر به طبيعت نبوده و حتي به انسانها نيز به چشم ابزارهاي اقتصادي يا سياسي نگاه ميشود. ديگر واي به روزي كه رذائل اخلاقي همچون دروغ، تهمت، تظاهر، رشوه، زورگويي و... در جامعهاي رواج يابد و ارتكاب اين گناهان مايه هوشمندي و لياقت محسوب شود. آن جامعه، هر نامي كه بر خود نهد روي سعادت را نخواهد ديد مگر آنكه فرد فرد افرادش تصميماتي بگيرند و روح جمعي جامعه خود را از شيطاني به رحماني تغيير دهند. در اينجا پي به مفهوم عرفاني و كيفي گناه و ثواب ميبريم. اين كه فلان كار ثواب دارد يعني كه آن كار منبع توليد شعور مثبت و آگاهيهاي كمال بخش است. كاري كه گناه است نيز آن كاري است كه شعور منفي توليد كند و بشريت را از كمال دور سازد. تك تك ما انسانها بايد تصميم بگيريم شعور مثبت توليد كنيم. اين كار به صورت هاي مختلف، مثل احترام به آفريدههاي الهي، امكان پذير است. و در نهايت تغييري بزرگ از شعور منفي به شعوري مثبت رخ خواهد داد. مهفوم عرفاني و كيفي آخر الزمان را نيز ميتوان همين دانست. اين تحول بزرگ همراه با يك «جنگ تشعشعاتي» خواهد بود. شبكه مثبت و منفي هريك نمايندگاني پيدا خواهند كرد كه تحت عناوين «ولي عصر» و «دجال» به ما شناسانده شدهاند. اما دجال نيز خود را منجي خواهد ناميد و در آن زمان عده زيادي در تشخيص منجي حقيقي از دجّال دچار اشتباه خواهند شد و به او خواهند گرويد. به اين صورت عموم مردم از حالت فعلي درخواهند آمد و به يكي از دو جريان ميپيوندند. وضعيت شعوري در روح جمعي جهان در عصر ظهور، احتمالا به صورت زير خواهد بود: اما هريك از ما براي تغيير ميانگين شعوري جهانمان چه كاري ميتوانيم بكنيم؟ وظيفه و راه حل كلّي اين است كه هريك از ما طي تحولاتي مثبت، از توليد شعور منفي (گناه) فاصله گرفته و شعور مثبت ما بر تشعشعات منفيمان بچريد. اما چگونه؟ در اينجا كار از پند و نصيحت تنها پيش نميرود و اگر ميرفت بايد تاكنون رفته بود. آنچه ميتواند كمك كند كسب آگاهي و «ادراك» است. پند و نصيحت همچون توصيف مزه و طعم سيب است اما ادراك همچون «گاز زدن» سيب. كسي كه «طعم» خوبي را ادراك كرده باشد، مشتاق آن خواهد شد و تمايلش به بدي، خود به خود كاهش مييابد. در اينجا نقش «عرفان» پر رنگ شده و اهميت كسب آگاهيهاي گوناگون عرفاني در تغيير شعور منفي به مثبت هويدا ميشود. با اين زاويه نگاه، به موضوع «مصلح» ميرسيم. مصلح يعني كسي كه صلح را برقرار خواهد كرد. بنابراين بشر بايد در عصر پس از ظهور به يك صلح پايدار برسد كه دوباره به حالت قبل (غلبه تشعشعات منفي) باز نگردد. اين امر خظير تنها با يك جنگ و برتري نظامي، هرگز قابل تحقق نيست. در عصر ظهور بايد انسانها شيطان درون خود را تحت كنترل آورند، از كثرت به وحدت برسند، صلحي دروني و بيروني با هستي و خالق آن برقرار كنند، تا اصلاح واقعي و پايدار انجام شود وگرنه پيروزي در يك جنگ نظامي بدون رسيدن به وحدت دروني و بيروني، نتايج مقطعي خواهد داشت. بنابراين جنگ اصلي در آخرالزمان نيز جنگ شعوري است. نكته پاياني در اين باره، بحث دعا و اهميت آن است. در بسياري از ادعيه موجود، ازضمير جمع استفاده شده و دعا كننده به جاي آنكه بگويد «من» ميگويد «ما». دعايي كه حقيقتا با نيت صحيح و خالص گفته شود در روح جمعي تاثير گذار است. در گذشته نيز تاكيد زيادي بر «دعا كردن» وجود داشته است اما اين مسئله به تدريج از حالت اصلي و موثر خود خارج شده و دعاها متوجه راه انداختن كارهاي زميني و شخصي شدهاند. اما دعا كردن حالتي ديگر هم دارد و آن وقتي است كه دعاكننده به «حلقه روح جمعي» تجهيز شده باشد. در عرفان كيهاني ميتوان با استفاده از اين حلقه رحمانيت، پالسهاي مثبت را به روح جمعي بشر ارسال نمود. لازم به ذكر است كه سربازان شبكه منفي نيز از اين موضوع نهايت استفاده را ميبرند و دائما به روح جمعي بشر پالسهاي منفي همچون دينگريزي، استعمال مواد مخدر، مسخ شدگي و... را ارسال مينمايند. به اين صورت افراد تمايلاتي پيدا ميكنند بدون آنكه دليل اصلي اش را بدانند. اين موضوع وظيفه همراهان عرفان كيهاني را دوچندان ميكند تا مسئله روح جمعي را جدي تر گرفته و مفاهيم مثبت را در روح جمعي بيان نموده ادراك آنرا طلب نمايند. از آن جمله، و به عنوان پيشنهاد، ميتوان به درك عرفان كمال، درك تن واحده و وحدت جهان هستي، درك سبحان الله عما يصفون، درك بينامي الله، درك اليه راجعون، شناخت نماينده شبكه مثبت از منفي، اهميت راستگويي و صداقت، اهميت ارتزاق از مال حلال و.... اشاره نمود. باشد كه چه با حلقه و چه بيحلقه، دعاهاي خير و جمعي را جدي تر بگيريم. |
![]() |
![]() |
![]() |
#2 |
عضو پرشين سون ![]() |
![]()
Try [تنها اعضای سايت ميتوانند لينکها را مشاهده كنند برای عضويت در سايت اينجا كليک كنيد] it!
|
![]() |
![]() |
![]() |
به اشتراک بگذارید |
برچسب ها |
منجي, نظريه, آن, ارتباط, جمعي, دجال, روح, ظهور |
كاربران در حال ديدن تاپیک: 1 (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | جستجو این تاپیک |
حالت نمایش | |
|
|